آقای شهردار جای گلوله ها را دریابید

 

مصطفی آجرلو

این نوشته از آن قبیل نوشته های سیاسی نیست که سفارشی برای نیش و کنایه ای جهت دار باشد و در نهایت پنجه ای برای خنج کشیدن به یک چهره.

و از آن جهت شهردار تهران مخاطب این وجیزه قرار گرفته که موضوع اصلی آن توجه دادن است به یک « مکان مقدس » در میان خیابان های پایتخت ام القری اسلامی.

و « فخلع نعلیک » است به « همه » شاید، که « انکم فی الواد المقدس طوی » و این وادی مقدس مکانی است روی همین آسفالت های خیابان های تهران در خیابان « ایران » نبش بازارچه سقاباشی ...

و همه فضا و مساحت این « مکان مقدس » نیز یک خشت های یک دیواری است سوراخ سوراخ شده از گلوله هایی که از یک پیکر مطهر عبور کرده اند و یک زمین که هنوز رنگین به خون مطهر یک چریک است.

این محل اگر چه برج میلاد نباشد، اما به لحاظ اهمیت برج بهشتی است که اگر سر را بتوانی بالابیاوری خواهی دید در بلندای آن « فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر » را که در صدر مجلس امام روح الله نشسته است و در اطراف مطهری و بهشتی و رجایی و ... و در یکسو نیز حاج محمد ابراهیم همت و خرازی و باکری را که امام حلقه کرده اند و چنان تنگ در کنار هم نشسته اند که انگار تازه همدیگر را یافته اند.

« متکئین علیها متقابلین » اند و جاری است « من تحت الانهار » و بستنی روکش طلا می خورند از نحر شیر و عسل بهشتی و در منوی غذاهاشان حتما نوشته است، « باکواب و اباریق و کاس من معین » و ... « لحم طیر مما یشتهون...»

آن جا به لحاظ اهمیت از برج میلاد و تونل های معظم توحید و رسالت قطعا چیزی کم نخواهد داشت، که مسیر انسان ها را تسهیل می کند به سمت بهشت به سمت آگاهی و در میان ترافیک و آلودگی شهری و ابتلائات روزمره گی معرفت را یکباره به دل ها تزریق می کند، که فقط کافی است، رهگذر بداند اینجا کجاست. فاخلع نعلیک . . .انک فی الواد مقدس طوی . . .

این بوی خون پیچیده در خیابان بوی خون کیست؟

ای کاش بجای تندیس و سردیس و استفاده از سنگ ها و کاشی های گرانقیمتی که هزینه نشده، فقط روی جای گلوله ها نوشته می شد: « آقای رهگذر حواست باشد، این جا شهید اندرزگو به شهادت رسیده است ... »

این بوی خون پیچیده شده در خیابان بوی شهیدی است که او را تنها با فیلم تیرباران با بازی مجید مجیدی تصور کرده ایم در حالی که اندرزگو خیلی بیش از این حرف ها می ارزید برای امام(ره).

اندرزگو، میوه دل امام روح الله بود و این کم مقامی نیست برای یک مبارز که میوه دل امامش باشد.

اندرزگو نشان داد که هم می توان، روحانی عالم بود و هم یک چریک مبارز و هم الگوی بسیجی ها شد از آن جهت که می توان با دست های خالی، بزرگترین سرویس های امنیتی و نظامی دنیا را به زانو در آورد.

ساواکی ها وقتی در سال 51 منزل او را شناسایی می کنند و در وسایل منزل او به كفایه الواعظین، استبصار، الغدیر علامه امینی، وسایل الشیعه، نجم االثاقب، لسان العرب، مرآه العقول علامه مجلسی بر می خورند و به این نتیجه می رسند که اندرزگو با سایر مبارزان از گروهک های سیاسی تفاوتی آشکار دارد.

دامنه مبارزات این الگوی چریک های مسلمان، از مصر تا عراق و سوریه و ترکیه و از لبنان تا افغانستان و پاکستان گسترده بود.

او در مدّت اقامتش در لبنان، در تشكل بخشیدن به گروه های بسیاری از مبارزان پراكنده فلسطینی موفقیت های بزرگی داشت.

ماموران امنیتی به حدی در دستگیری او ناتوان شده بودند که تصاویر او را به تمامی ادارات دولتی ارسال کرده و بر تمام در و دیوارهای اتاق ها شان عکس او را آویخته و شش میلیون تومان رقم جایزه کسی بود که او را زنده دستگیر کند.

جایزه دستگیری کسی که عهد کرده بود، هیچ دستگاه امنیتی نتواند او را زنده دستگیر کنند.

سازمان اطلاعات و امنیت شاهنشاهی 15 سال به تعقیبش تلاش کرد و این مدت کمی نبود برای عظیم ترین دستگاهی که زیر نظر موساد و سیا آموزش پرورش یافته است، اما هرگاه به مخفیگاه وی می رسید، به شکست اطلاعاتی خود پی می برد.

در نهایت نیز در دوم شهريور 1357 او را با زبان روزه در خیابان ایران، نبش بازار سقاباشی به ضرب ده ها گلوله به شهادت رساندند.

او قصد اعدام انقلابی شاه را داشت و شهادتش مانع انجام اين نقشه شد و خبر شهادتش را نیز امام خمینی (ره) شخصا به همسر و فرزندان او رساند.

شهردار محترم تهران لطفا جای گلوله های روی دیوار در خیابان ایران، نبش بازارچه سقاباشی را دریابید که اینجا الگوی چریک های مسلمان، میوه دل امام و همسایه و همسنگر حضرت آقا در سال های مبارزه به ضرب ده ها گلوله به شهادت رسیده است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : مصطفی آجرلو, شهردار تهران, مکان مقدس, ندرزگو, ,